پشت لبخند هرزه ات زهریست

چشم هایت شرور و بی پروا

دختر روز های بارانی 

رنگ زرد دو چکمه ات غوغا

 

رد پایت همیشه هر جاهست

هرکجا حرفی از جدایی هست

هرکجا دست عاشقی تنهاست

بی گمان از تو رد پایی هست 

 

سخت سوزانده قلب شهری را

حرف هایی که بر زبان داری

پشت این چشم های رنگینت

جامی از زهر شوکران داری

 

وای وقتی که میروی از شهر

لرزه بر شانه ی درختان است

سرد و تاریک و آسمان گریان

بعد تو روز ها زمستان است.

 

پ ن ۱ داشتم بین پیامایی که به یکی از دوستام دادم جستجو میکردم در پی یک مطلبی بودم یهووو این شعر رو دیدم خیلی وقت پیش گفته بودم مثلا تمرین یه چارپاره بود البته تا اونجایی که یادم میاد دوتا دیگه بندم بینش داشت که نمیدونم الان چرا نیست بازم باید لعنت بفرستم به اونی که گوشی دوست داشتنیم رو ید

پ ن ۲ یکی از دوستان شاعرم کلی ایراد ریز درشت در آورد توش گفت خیلی ضعیفه بنده هم با کمال میل قبول کردم دیگه تمرین چارپاره نکردم :))) 

پ ن ۳ امتحان دارم کاش تموم بشه 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تست تستی وبلاگ برگزاری عروسی و مجالس در تالار و سالن مجله خبری بردیا *** دختری جنگجو مینویسد بازار مهرگان شیمی روستا Pressure مقررات ثبتی و حقوقی در ایران