ساعت یک شب هستش 

واقعیتش فردا امتحان دارم سه روز پشت هم اصلا هم استرس ندارم، از جمعه ای که حاج قاسم رو زدن اوضاع احوال فکر و ذهنم پراکنده شد، تازه داشت جمع و جور میشد که قضیه هوا پیما پیش اومد.

شنبه اوج به هم ریختگی فکرم بود. 

حالا یه برنامه ریزی از قبل برای امتحانم کرده بودم که سه هفته برای خوندنش کافیه،  که عملا یک هفته و خرده ایش اینجوری رفت. میخوندم اما ذهنم توی درس نبود. این چند روز آخرم که کلا نخوندم.

در کل از اونجایی که آدم راحتی هستم هیچ استرسی ندارم.

امشب مجبورم تا صبح بخونم. شاید تنها کسی باشم که امتحان جامعشم گذاشت شب امتحان خوند:)))

 اصلا ایناا رو نوشتم که یه چیز دیگه بگم، جالبه که اتفاقای این یه هفته،  اکثریت افراد  رو به شدت از شبکه های اجتماعی بیزار کرد.

تقریبا اکثر بچه ها گفتند حالمون بد میشه از اینکه اینستا رو باز کنیم. یا بخواهیم پیاما رو بخونیم، خیلیا سعی کردن اگه گروه دارند یا ترک کنند. یا نسبت بهش بی تفاوت باشند و پیاما رو نخونند یه بیزاری و تنفری رو توی همه دیدم نسبت به بحث کردن و تحلیل کردن بر عکس بقیه اوقات،  مخصوصا بعد از ماجرای هوا پیماا.

یه نکته آخر هم بگم برم ادامه آهوو زنی(همون خر زنی یا همون درس خوندن) نمیدونم چرا من برعکس همه اونایی که میگن ما بعد از ماجرای هوا پیما نسبت به همه چی بی اعتماد شدیم و دیگه هیچ کدوم از خبرا و حرفا باور نمیکنیم، اتفاقا من خیلی امیدوار و معتمد شدم به خودمون درسته تلوزیون کارشناس آورد تا ثابت کنه نبوده، هزار و یک تحلیل گذاشته شد که نبوده، ولی دل شیر داشتند فرمامده های نظامیمون اومدن جلوی دوربین و همه چیز رو گفتند.

 کاری به رسانه های بی بی سی و امریکاا ندارم که از روز اول گفتند موشک بوده و همه اونایی که میگن در اثر فشار این شبکه ها گفتند، باید خدمتشون عرض کنم اول اوناا  ثابت کنند خودشون دست نداشتند تو این ماجرا (ما به صداقت اونا فی نفسه شک که هیچی کلا  از نظر ما اونا صداقت ندارند) ، دوم از نظر بنده به عنوان یه دانشجوی مدیریت این مدت زمان کاملا طبیعیه برای بیان همچین اتفاقی، چهارشنبه صبح این اتفاق افتاد( دوست ندارم اسم اتفاق رو هی تکرار کنم   چون غم تمام وجودم رو میگیره ) و چند ساعت قبلش یک عملیات فوق العاده بزرگ و دندان شکن انجام شده بود( که قطعا اگر این اتفاق نیفتاده بود هنوز در  راس خبر ها بود ولی خب برای مغرور نشدنمون لازم بود این تلنگر) 

همه چیز معطوف بود به اون عملیات، کل دنیااا درگیر بودند بمبارون خبرها، اینقدر که توی اون لحظات، حداقل ۲۴ ساعت اول سخت ترین زمان بود برای بچه های نظامی، از اینکه مبادا ضد حمله ای صورت بگیره از اونور باید خبرها رصد میشد، واکنشا تحلیل میشد، کشور با تمام قوا درگیر یک ماجرای تاریخ ساز بود. بعد از هفتاد سال یکی از پایگاهای بزرگ نظامی آمریکا زده شده بود، از دست دادن ۱۶۰ هم وطن سخت، غم انگیز، جانکاه، اما کوچیکترین غفلت و مشغول شدن به این ماجرا شاید عواقب بدتری داشت، درنتیجه نیروهای نظامی و فرمانده ها توی یک روز اول نمیتونستند به این مسئله بپردازند. و کاملا عاقلانه و منطقی بود که هیچ حرفی نزنند.

اما پنج شنبه و بعد از سخنرانی ترامپ و عقب نشینی محسوسش از حمله، میشد به قضایای جانبی پرداخت. خب توی اون ۴۸ ساعت هر کسی تحلیل خودش رو ارائه داد من هیچ کجا توی خبر ها ندیدم که سپاه توی اون چهل هشت ساعت اعلام کرده باشه که ما هواپیما رو نزدیم نه تاییدی بود نه رد شدنی، هر خبری بود تحلیلای شخصی و خود رسانه ها انجام دادن، و حالا نظرات کارشناسانه یا غیر کارشناسانه، اما جمعه دقیقا دو روز بعد از اتفاق سپاه حالا یا ازقبل میدونسته، یا بر اثر کار کارشناسی براش ثابت میشه که خودش بنا به هر دلیلی هوا پیما رو زده، اول خانواده ها رو خبر دار میکنه و بعد شنبه به صورت رسمی و بیانه ای در خبر سراسری پخش میکنه، و بعد بالاترین فرمانده نظامی ما میاد پشت تلوزیون همه چیز رو میگه  و بی انصاف اون  کسی هست  که قبول نکنه اون فرمانده در صادقانه ترین حالت ممکن اومد و همه چیز رو توضیح داد، حتی به جای خیلی های دیگه پاسخ گو شد. 

اعتمادی که امروز به کشورم دارم خیلی بیشتر از اعتمادی هست که قبلا داشتم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Matthew آموزشگاه آشپزی و شیرینی پزی خوشه گندم Melissa پژواک شرق استوک ها :مرجع فروش قطعات استوک خودرو دانلود فیلم دانلود سریال کول دی ال Tom Claudia معرفت دینی