یکی، یکی  بچه ها دارند خوابگاه رو تخلیه میکنند، و یه جوری از هم خدا حافظی میکنند که انگاری کرونا همشون رو قرار بخوره

دیشبم یکی از بچه ها اومد خداحافظی، داشت می رفت آلمان، یه غم غربتی تموم وجودش رو گرفته بود هرچی خواستیم بخندونیمش انگاری اشکش رو بیشتر در میاوردیم.

حس غربتی که باهاش بود، بعد رفتن موند توی اتاق

نمیدونم کی بود این آهنگ رو گذاشته بود. ولی خوشم اومد گرفتمش.


یه وضعیت دیشب گذاشتم توی واتساپ با این مضمون:

شاید این روزها که میگذرد

آخرین روزهای من باشد.

 یه شعرم روی عکسش بود:

برای این گل قرمز!

نماز مرده بخوانید

مرا شمرده بخوانید

برای خاکسپاری 

تمام باغچه ها را

به مادرم بسپارید

دو دنگ پیرهنم را 

دو پاره از کفنم را

به این دو چشم بدوزید

سپس ملال تنم را

دو بال پر زدنم را

در این کفن بگذارید

 

از همه خانوادم پنهان کرده بودم میخواستم فقط دوستام ببینند، بعد که ازم پرسیدن چی شده بگم میخواستم شماها احوالم رو بپرسید و خودم رو لوس کنم. 

واکنش دوستام:

رواانی

دیووونه

خل شدی

ام شهراشوب: چی شده؟ کروناا گرفتی 

یکی هم نوشته  بود کی ان شاالله حلوات رو میخوریم.

یکی از بچه ها هم نوشت بی زحمت قبل اینکه بمیری  بدهی که به من داری  رو بده فکر نکن با این ننه من غریبم بازی ها از پولم میگذرم.

قسمت وحشتناکش این بود که یادم رفته بود از خواهر بزرگم پنهان کنم:))) صبح که گوشی رو باز کردم فحشی نبود که از طرف خواهر نثارم نشده باشه:))


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nina خرید و فروش و رهن و اجاره picosoft ناخدا هیچکس طراحی سایت | طراحی وب سایت - سئو کار حسین (علیه السلام) آرام جانم Patrick Zach لوله بازکنی | لوله بازکنی در تهران